رومانی (به رومانیایی România) کشوری است در جنوب شرقی اروپا. پایتخت آن بخارست است. رومانی از غرب با مجارستان و صربستان، از شمال شرقی و شرق با مولداوی واوکراین و از جنوب با بلغارستان همسایه است.
رومانی با داشتن مساحت 238٬400 کیلومتر مربع نهمین کشور اتحادیه اروپا از نظر مساحت است و همچنین با داشتن 19.94 میلیون جمعیت هفتمین کشور اتحادیه اروپا از نظر جمعیت است.[1] پایتخت و بزرگترین شهر آن بخارست ششمین شهر بزرگ اتحادیه اروپا است.[2] رومانی عضوی از اتحادیه اروپا و سازمان ناتو می باشد.
زبان رسمی این کشور زبان رومانیایی و واحد پول آن لئو رومانی است. اکثریت مردم رومانی مسیحی هستند که حدود 87 درصد از شاخه ارتدکس تعلق دارند.
مردم رومانی از آمیزش قوم بومی داچیا (قومی هندواروپایی مرتبط به تراکیهایها) و رومیها پدید آمده و زبان رومانیایی از ریشه لاتین و همخانواده با زبان ایتالیایی است.
کشور رومانی در سال 1944م به اشغال ارتش سرخ شوروی درآمد و تا سال 1958م ادامه یافت. در این مدت شوروی با مداخله در امور رومانی موفق شد زمینههای شکلگیری و تسلط دولت کمونیستی را بر رومانی فراهم آورد. از این پس به مدت چهل سال و اندی از 1945 تا 1989م دولت کمونیستی بر رومانی فرمان راند.[3]
در سال 1989، نیکلای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست کشور درپی شورش مردم رومانی سرنگون و نظام این کشور به یک نظام چندحزبی مبدل شد.[4] با کنار رفتن پرده آهنین، دوره گذار رومانی به سوی دموکراسی و اقتصاد بازار سرمایهداری آغاز شد. پس از یک دهه مشکلات اقتصادی بعد از انقلاب و کاهش استانداردهای زندگی، انجام اصلاحات گسترده، بهبود اقتصادی را به دنبال داشت. در سال 2010، رومانی یک کشور با درآمد متوسط رو به بالا با شاخص توسعه انسانی بالا بود.[5]
رومانی در 29 مارس 2004 به ناتو، و در 1 ژانویه 2007 به اتحادیه اروپا پیوست.
تاریخ[ویرایش]
در سال 513 پ. م. داریوش بزرگ، شاهنشاه ایرانی، طی لشکرکشیاش برضد اسکیتها، در جنوب رود دانوب، کنفدراسیون ایلی گتها را شکست داد. (هرودوت فصل چهار 93). بیش از پانصد سال بعد گتها بدست تراژان امپراتور روم شکست خوردند و هسته اصلی پادشاهی ایشان به عنوان استان رومی داچیا نامیده شد.
داچیا شکل اولیه کشوری بود که بعدها رومانی نام گرفت.
در سال 1859 میلادی با اتّحاد بخش ولاشکا و مولداوی، کشوری به نام رومانی ایجاد شد، نام واژهٔ رومانی از سال 1862 متداول گشت. رومانی تا کنگرهٔ برلین در سال 1878 تقریباً تحت نظارت ترکان عثمانی بود ولی در همان سال استقلال کامل را کسب کرد. رومانی در اواخر سدهٔ هجده در نتیجه دغدغههای فرهنگی و زبانی، مبارزه برای کسب هویت و آزادی ملی را با دست زدن به تأسیس جنبشی فرهنگی به نام «مدرسه ترانسیلوانیا» آغاز کرد. نخبگان برای بیداری ملی مردم، از فرهنگ و زبان نهایت استفاده را بردند. این مدرسه برای رشد یک زبانِ ادبیِ رومانی شمول استفاده از الفبای لاتین بجای سریلیک و همین طور خلق گرامر جدید کوشش کرد. از سال 1840 تا سال 1850 میلادی، جنبشی به نام «روح فرانسه» فرهنگ رومانی را معطوف فرهنگ غربی ساخت. فئودالیسم در سال 1864 لغو شد و مدارس ابتدایی و دانشگاهها ایجاد و گسترش یافتند.
سرزمینی که امروزه بنام رومانی معروف است ابتدا داچیا نامیده میشد. عمده ساکنان آن از منطقه تراچ در یونان بودند که یونانیها آنها را بنام گتای میشناختند. بین سالهای 101 تا106 میلادی سرزمین داچیا توسط ترایان، امپراتور روم، فتح و تبدیل به یکی از استانهای این امپراتوری شد. در سال 270 میلادی امپراطوری روم نیروهای خود را از داچیا عقب کشید اما تعدادی از رومیها ترجیح دادند در این منطقه بمانند، از اینرو تحت نفوذ رومیها مردم داچیا زبان لاتین را انتخاب کردند. در طی هزار سال پس از آن این منطقه مورد هجوم هونها، اسلاوها و بلغارها قرار گرفت. اسلاوها در قرن چهارم مسیحیت را به این منطقه آوردند و با اقامت در رومانی و مبادرت به ازدواج با ساکنان داچیا موازنه نژادی قبلی در داچیا را متحول نمودند. بتدریج اسلاوها تبدیل به یک گروه نژادی قوی شده و به ولاخها معروف شدند. در قرن نهم میلادی بلغارها ساختار شرقی مذهب ارتدکس را در این منطقه رواج دادند.
در سال 1003 میلادی شاه اشتفان اول از مجارستان کنترل خود را براغلب بخشهای ترانسیلوانیا (مناطق مرکزی و شمالغرب فعلی رومانی) اعمال نمود و در قرن 13 مجارستانساکسونها و قبائلی از آلمانیها را به این منطقه انتقال داد تا نفوذ و کنترل خود بر آنجا را استوار نماید. در اواسط قرن 13 تحت فشار مجارها تعداد زیادی از ولاخهای ساکن ترانسیلوانیا به مناطق جنوبی و شرقی کوههای کارپات مهاجرت نموده و در آنجا استان والاچیا و سپس استان ملداویا را ایجاد کردند که توسط شاهان محلی و تحت نفوذ مجارستان و بعضاً لهستان اداره میشدند.
حملات عثمانی[ویرایش]
در قرن 15 عثمانی حمله خود به منطقه والاچیا را آغاز نموده و این ناحیه را تحت کنترل خود درآورد اما این کنترل تا سال 1526 که عثمانی مجارستان را شکست داد غیرمستقیم بوده و تغییری در دین، سرزمین و مدیریت منطقه نداد. در اواخر سده 16 یکی از فرمانروایان محلی والاچیا بنام میخائیل شجاع علیه عثمانی قیام نموده و توانست برای مدتی کوتا ه والاچیا، ملداویا و ترانسیلوانیا را متحد نماید. اگرچه این دوران طولی نکشیده و با مرگ میخائیل شجاع در سال 1601 مجدداً عثمانیها بر والاچیا و ملداویا و مجارها بر ترانسیلوانیا مسلط شدند اما همین حرکت حاکم مزبور سبب شد زمینه تحرکات بعدی جهت متحد نمودن بخشهای مختلف سرزمین رومانی ایجاد شود.
تاریخ منطقه ملداویای رومانی نیز شبیه والاچیا میباشد. عثمانیها پس از تسلط بر والاچیا، ملداویا را هم تحت کنترل خود درآوردند اما قبل از آن این منطقه تحت نفوذ مجارها و لهستانیها بود. اشتفان بزرگ، یکی از حکام محلی ملداویا، در سالهای 1457 تا 1504 مبارزات سختی را علیه عثمانیها انجام داده و همراه با میخائیل شجاع بعنوان قهرمانان ملی رومانی در تاریخ این کشور معروف شدند. از ابتدای سال 1700 میلادی نفوذ عثمانیها در منطقه روبه کاهش نهاد و در قرن 18کاترین بزرگ روسیه، مسکو را حامی تمامی ارتدکسهای تحت نفوذ عثمانی اعلام و والاچیا و ملداویا را تحت نفوذ خود درآورد.
در پی جنگهای متعدد روسیه و عثمانی، مسکو امتیازاتی را در خصوص رومانی از ترکها گرفت، از جمله اینکه طی قرارداد بخارست (1812) روسیه منطقه باسارابی در ملداوی را به خاک خود ملحق ساخت و در قرارداد آدریانوپل (1829) نیزوالاچیا و ملداویا تحتالحمایه روسیه قرار گرفت. از اوایل 1800 جنبشهایی در ملداویا و والاچیا صورت گرفت که مرتباً توسط روسیه و عثمانی سرکوب میشد و نهایتاً در قرارداد پاریس (1856) که در پایان جنگهای کریمه میان روسیه و عثمانی به امضا رسید، خراجگزاری ملداویا و والاچیا به عثمانی مورد تأکید قرار گرفت و روسیه هم بسارابی جنوبی را به ملداویا بازگرداند. در سال 1857 شوراهای حاکمیت والاچیا و ملداویا رای به اتحاد این دو منطقه دادند که زمینه را برای وحدت آنها با ترانسیلوانیا فراهم نمود. در سال 1878 و در پی جنگ روسیه و عثمانی کنترل 500 ساله عثمانی بر والاچیا و ملداویا خاتمه یافت و در همان سال طی کنفرانس برلین استقلال رومانی به رسمیت شناخته شد، بسارابی جنوبی به روسیهداده شد و در عوض منطقه دوبروجای شمالی از بلغارستان گرفته شد و به خاک رومانی ملحق گردید. در سالهای 1912 و 1913 دو جنگ در بالکان درگرفت که رومانی با ورود به جنگ دوم بالکان منطقه دوبروجای جنوبی را هم از بلغارستان گرفته و بخاک خود افزود. در سال 1914 کارول اول که مدتی بر رومانی حکمفرمایی کرده بود درگذشت و نوهاش فردیناند اول بجای او نشست. در ابتدای جنگ جهانی اول رومانی اعلام بیطرفی کرد اما در آگوست 1916 به متفقین پیوست و پس از پایان جنگ ترانسیلوانیا، بخشی از بنات و مارامورش را از مجارستان، بوکووینا را از اتریش و بسارابی را از روسیه بدست آورد، از اینرو عملاً در پایان جنگ سرزمین جمعیت رومانی دوبرابر شد. در طی سالهای دهه 1920 رومانی از رشد اقتصادی خوبی برخوردار بود و در این دوران رژیم پارلمانی در این کشور استقرار یافت اما اختلافات نژادی، ناشی از نارضایتی مردم سرزمینهایی که به رومانی ملحق شده بود، بیثباتی سیاسی را در این کشور رقم زد.
بعد از سال 1929 رومانی هم از پیامدهای بحران اقتصادی جهانی آسیب دید و بیکاری و فقر موجب شکل گیری و رشد سازمانهای فاشیستی شد که عمدهترین آنها سازمان ضدنژادی گارد آهنین بود. در سال 1930 شاه کارول دوم به قدرت رسید و رومانی بتدریج تحت نفوذ آلمان نازی درآمد. در سال 1939 بهدنبال امضای قراردادی میان روسیه و آلمان، رومانی بخشی از ترانسیلوانیا را به مجارستان داد، بسارابی و بوکوونیای شمالی را به شوروی واگذار و دوبروجای جنوبی را نیز به بلغارستان داد. در جنگ جهانی دوم رومانی بعنوان متحد آلمان علیه روسیه اعلان جنگ داد. قوای این کشور بسارابی و بوکووینا را تصرف نموده و تا جنوب اوکراین هم پیش رفتند اما در جنگهای استالینگراد در سالهای 1942 و 1943شکست خوردند که بهدنبال آن نیروهای روسیه در سال 1944 وارد رومانی شده و بخارست را مجبور به تسلیم در مقابل روسیه و اعلام جنگ علیه آلمان نمودند. از آن پس تا زمان بقدرت رسیدن چائوشسکو تحت فشار روسها چپگراها همواره در رومانی بر سر قدرت بودند تا اینکه این نفوذ روسیه با روی کارآمدن چائوشسکو و تبعید شاه میهای نهادینه شد. شاه میهای اینک به رومانی بازگشته و بخشی از اموال خود را بازپس گرفته است.