پادشاهی سوئد ، کشوری است در شمال اروپا در شبهجزیره اسکاندیناوی. از غرب با کشور نروژ، از شمال شرق با کشور فنلاند، از شرق با خلیج بوتنی، از جنوب شرقی با دریای بالتیک و از جنوب غربی با کشور دانمارک همسایهاست. نام این کشور در فارسی از نام آن در زبان فرانسوی(Suède) گرفته شدهاست. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور استکهلم است.
سوئد با مساحت 449٬964 کیلومتر مربع، کمابیش اندازهٔ عراق و چهارمین کشور بزرگ اروپا (ششمین کشور بزرگ اروپا با احتساب روسیه و ترکیه) از نظر مساحت میباشد. جمعیت سوئد بیش از 10 میلیون نفر است.[2] که تقریباً 7٫9 میلیون نفر آن را سوئدیها تشکیل میدهند. این کشور با تعداد 21 نفر در هر کیلومتر مربع تراکم جمعیت پایینی دارد و بیشتر این جمعیت نیز در جنوب سوئد مستقر هستند. همچنین بیش از 85٪ مردم سوئد در ناحیه شهری زندگی میکنند.
حکومت کشور سوئد پادشاهی مشروطه است و دولت به شکل پارلمانی اداره میگردد. پادشاه در این کشور مقامی تشریفاتی است و کشور را نخست وزیر اداره میکند. پس از پایانجنگ سرد، سوئد در تاریخ 1 ژوئن 1995 به کشورهای عضو ناتو پیوست اما بعدها همانند کاری که در قبال منطقه یورو کردند، با یک رفراندوم از ناتو خارج شدند. سوئد همچنین عضو سازمان ملل متحد، شورای اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، شورای نوردیک و مدل نوردیک میباشد. سوئد هشتمین سرانهٔ تولید ناخالص داخلی را در جهان دارا میباشد و از جایگاه خوبی در جنبههای مختلف ملی مانند کیفیت زندگی، آزادی شهروندی، بهداشت، آموزش، اختلاف طبقاتی، رفاه و توسعه انسانی دارد
تاریخ سوئد
تاریخ این کشور مانند اکثر کشورهای باستانی آغازی آمیخته با افسانهها و اسطورهها دارد، دوره هائی که پادشاهان و حکمرانان قهرمانان افسانهای به شمار میآمدند. حدود دو هزار سال قبل، یخهای متراکم شبه جزیره اسکاندیناوی شروع به ذوب و به تدریج از شمال به جنوب عقب نشستند. در آن زمان مردمی در شمال آلمان امروزی و جنوب اسکاندیناوی زندگی میکردند که اصل و منشأ آنها مشخص نیست، آنان به دنبال یخها به راه افتادند و ناگهان سرزمینی پوشیده از جنگلهای انبوه و مملو از دریاچهها، برکهها و آبگیرها یافتند. قدیمیترین نوشتهها حکایت از قومی نیرومند به نام آسورها در این سرزمین مینماید، این قوم به دارا و فقیر تقسیم شده بودند و روسا و سرکردگان آن به ثروت خود اتکا داشتند. اسورها از شاه یگانهای به سیستم شاه – کاهنی پیروی میکردند و به پادشاه به چشم یک روحانی بزرگ نگاه میکردند و قدرتشان به ویژه به سازمان نیروی دریائی آنها بستگی داشت.
وایکینگها
یک یورش بزرگ و سخت و ویرانگر از سوی این اقوام شمالی، اسکاندیناوی و اروپا را فرا گرفت. شمالیها که وایکینگ نامیده میشدند کشورهای اروپائی و شهرها را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، هر جا را که توانستند غارت کردند، در آنجا که توانستند به داد و ستد و تجارت پرداخته و گاه در آنجا ساکن گردیدند. ابن قبائل شمالی که بعدها نرمن نامیده شدند تا حدود مدیترانه پیش رفتند و با کشتیهای خود در داخل رودهای بزرگ حرکت نموده و به هر کجا که وارد شدند آن را ویران کرده و ساکنان آن نقاط را قتلعام و اموال آنان را غارت نمودند. این راهزنان و آدمکشان، ناحیه شمال غربی فرانسه را که امروز نرماندی نامیده میشود را متصرف شدند، همچنین جنوب ایتالیا و سیسیل را به تصرف خود درآورده و به تدریج در این نقاط مستقر و ساکن شدند و به صورت مالکان و اشراف بزرگ درآمدند. کلمه وایکینگ که از ریشه ویکن به معنای خلیج گرفته شده به مردمی اطلاق میشده که در اطراف آبگیرهای اسلو زندگی مینمودهاند، علت تجاوزها و یورشهای وایکینگها را عدهای به خاطر ازدیاد جمعیت و عدم کفایت محصولات کشاورزی دانسته وگروهی معتقدند که رفاه و ثروت زیاد و ماجراجوییهای آن قوم علت آن بودهاست. حملات وایکینگها منجر به چندین بار فتح انگلستان و بخش هائی از فرانسه شد و تجاوزات آنان تا قسطنطنیه و حتی دریای خزر و مرزهای ایران نیز توسعه یافت.
پس از وایکینگها، تاریخ سوئد را میتوان به دورانهای زیر تقسیم کرد:
وایکینگها 1050 – 800 میلادی
پیش از سدههای میانه 1250–1000 میلادی
سدههای 1389–1250 میلادی
عصر یکپارچگی 1520–1389 میلادی
عصر واسا 1611–1520 میلادی
عصر ابرقدرتها 1718–1611 میلادی
عصر آزادی 1772–1718 میلادی
عصر گوستاو 1809–1772 میلادی
عصر آخرین بازسازی 1866–1809 میلادی
عصر گسترش صنعتی 1918–1866 میلادی
عصر دموکراسی 1939–1918 میلادی
و جنگ جهانی دوم به بعد
اقتصاد
در گذشته نه چندان دور، تا اواخر قرن هجدهم میلادی، سوئد یکی از فقیرترین کشورهای اروپا بود، اما بعدها دوران رشد اقتصادی سوئد آغاز شد. بعد جنگ جهانی دوم این رشد اقتصادی شتاب بیشتری به خود گرفت، درآمد خالص ملی کشور بالا رفت و شکوفائی رشد اقتصادی به وجود آمد. درآمد کشور سوئد مثل دیگر کشورهای نسبتاً کوچک صنعتی، وابسته به صادرات تولیدات صنعتی است که در حال حاضر از رشد بالائی در توازن بین صادرات و واردات برخوردار است.[10] تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2006 میلادی 1/1200 میلیارد دلار بود و رشدی 5/4 درصدی را نسبت به سال پیش از آن نشان میداد. نرخ بیکاری این کشور 6/5درصد است. آماری از جمعیت زیر خط فقر این کشور در دسترس نیست اما به نظر میرسد این آمار نباید چندان بالا باشد.[نیازمند منبع] تورم در این کشور 4/1درصد است. 35 درصد از محصولات صادراتی این کشور را ماشینآلات تشکیل میدهد و بقیه شامل وسایل نقلیه موتوری، کاغذ و مشتقات آن، چوب، محصولات آهنی و فولادی و مواد شیمیایی است که به کشورهای آلمان (8/9درصد)، آمریکا (3/9 درصد)، انگلستان (1/7 درصد)، دانمارک(9/6 درصد)، فنلاند(6 درصد)، فرانسه(9/4 درصد)، هلند(7/4 درصد) و بلژیک(5/4درصد) صادر میشود